چهل سال انتظار
رستاخيز رستاخيز

تركيه رسماً گفت وگوهاى عضويت در اتحاديه اروپا را با كشورهاى عضو اين اتحاديه آغاز كرده است.عبدالله گل وزير خارجه تركيه، پس از آنكه انقره شرايط اتحاديه اروپا براى اين مذاكرات را پذيرفت، دوشنبه شب براى مراسم افتتاحيه گفت وگوها وارد لوكزامبورگ شد.اين توافق در پى ۲۴ ساعت مذاكرات پرتنش ميان وزيران خارجه اتحاديه اروپا در لوكزامبورگ در مورد شرايط آغاز گفت وگوها كه با معامله اى در آخرين لحظه همراه بود، حاصل شد.اتريش پيشتر از پافشارى بر سر اين مسئله كه گزينه اى محدودتر از عضويت كامل به تركيه پيشنهاد شود دست برداشت. تركيه قاطعانه چنين پيشنهادى را رد كرده بود. عبدالله گل درحالى كه لبخند مى زد پس از ورود به لوكزامبورگ با استقبال گرم جك استراو وزير خارجه بريتانيا و ساير مقام هاى حاضر در محل مذاكرات كه او را در آغوش گرفتند مواجه شد. گل با چهره اى بشاش به خبرنگاران گفت:  «اين امر براى اروپا، تركيه و تمامى جهان خوب است... اين يك وضعيت برد _ برد است.»استراو كه آن گفت وگوها را افتتاح كرد تركيه را ترغيب كرد اصلاحات نظامى و قضايى را با جديت پى گيرد و اوضاع نواحى كردنشين اين كشور را بهبود بخشد.گل هنگام ترك انقره به مقصد لوكزامبورگ به خبرنگاران گفت كه «امروز لحظه اى تاريخى فرارسيده است. تركيه تنها كشور مسلمان در اتحاديه اروپا خواهد بود.» و افزود تركيه «قدم به عصرى تازه گذاشته است.»گل ادامه داد: «اين متن (شرايط پيشنهادى اروپا) به گونه اى كاملاً صريح دورنماى عضويت كامل را تشريح مى كند. در آن هيچ اشاره اى به گزينه هاى جايگزين نشده است.»استراو كه هدايت آنچه را «۳۰ ساعت مذاكرات بسيار طاقت فرسا» خواند بر عهده داشت آن را «يك روز واقعاً تاريخى براى اروپا و كل جامعه بين المللى» توصيف كرد. استراو گفت: «امروز ۴۰ سال از زمانى كه تركيه براى نخستين بار درخواست پيوستن به اروپا را پيشنهاد داد، مى گذرد و من اميدوارم خواسته هاى اروپا را در اين باره برآورده كرده باشيم.»وى اخطار داد: «جاده پيش رو دراز است» چرا كه انتظار مى رود مذاكرات براى ۱۰ سال به طول انجامد، اما افزود: «هيچ شكى ندارم كه اگر پاداش آن ورود تركيه (به اتحاديه اروپا) باشد، به زحمتش مى ارزد.»اتريش تنها كشور از ۲۵ عضو اتحاديه اروپا كه اصرار داشت چارچوب تعيين شده براى مذاكرات ورود تركيه بازنويسى شود روز دوشنبه تحت فشار فوق العاده اى قرار گرفت.دستور آغاز مذاكرات براى عضويت تركيه بايد به تاييد تمامى كشورهاى عضو اتحاديه مى رسيد، در حالى كه اتريش بر اين نظر پافشارى مى كرد كه به جاى قبول تركيه به عنوان عضو كامل، بايد تنها با اعطاى موقعيتى به اين كشور به عنوان «شريك» اتحاديه و برخوردار از امتيازات خاصى در روابط با اين نهاد توافق كرد. اما وزير خارجه اتريش پس از يك رشته ملاقات ها با جك استراو ظاهراً  از موضع خود كوتاه آمد.  ژاك شيراك رئيس جمهورى فرانسه پس از اعلام توافق تركيه و اتحاديه بار ديگر بر عضويت تركيه در اتحاديه اروپا تاكيد كرد و گفت: درصورتى كه اتحاديه اروپا درهاى خود را بر روى تركيه ببندد اين كشور به سوى افراط گرايى سوق پيدا خواهد كرد. وى بعدازظهر سه شنبه در يك نشست مشترك خبرى با همتاى ايتاليايى خود در كاخ اليزه افزود: مى بايست به آينده فكر كرد و درخصوص پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا نظر داد. رئيس جمهورى فرانسه گفت: كسى نمى تواند امروز بگويد كه فرانسويان در ۱۵ سال آينده چه چيزى نياز دارند. وى به احتمال برگزارى همه پرسى در فرانسه براى عضويت تركيه در اتحاديه اروپا اشاره كرد و افزود: زمانى كه موقع آن فرا رسد، فرانسويان نظر خود را در اين باره با شركت در يك همه پرسى اعلان خواهند كرد. ژاك شيراك رئيس جمهورى فرانسه گفت: در زمان كنونى اين احزاب و يا شخصيت ها و حتا پارلمان نيستند كه در خصوص پيوستن تركيه نظر خواهند داد، بلكه اين مردم هستند كه نظر خواهند داد. وى در پاسخ سئوال يكى از خبرنگاران درباره علت حمايت فرانسه از ادامه مذاكرات اروپا براى پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا كه با مخالفت برخى مسئولان فرانسوى نيز همراه است، گفت: اولاً اين فرانسه نبود كه بر ادامه گفت وگو با تركيه راى داد، بلكه ۲۵ كشور اروپايى در اين ارتباط تصميم گرفتند. وزير امور خارجه فرانسه نيز تاكيد كرد چنانچه تركيه اصلاحات لازم را انجام ندهد، بايد روياى عضويت در اتحاديه اروپا را به فراموشى بسپارد. فيليپ دوست بلازى در لوكزامبورگ به خبرنگاران گفت: تركيه بايد در زمينه هاى متعددى شامل دموكراسى، حقوق بشر، آزادى، آزادى مذهبى، برابرى ميان زن و مرد و حقوق اقليت ها تلاش كند كه از زمينه هايى هستند كه تركيه هنوز بايد درباره آنها پيشرفت هايى به عمل آورد. وى كه پس از نشان دادن چراغ سبز به تركيه درباره ادامه يافتن گفت وگوهاى عضويت سخن مى گفت، افزود: انقره كه پيش از اين برخى اصلاحات اقتصادى، سياسى و اجتماعى را انجام داده است، بايد جاده عضويت در اتحاديه اروپا را تا انتها بپيمايد. تركيه در اين مسير دو انتخاب دارد، يا تركيه تمام معيارها را كسب مى كند و عضو اتحاديه اروپا مى شود و يا معيارها را كسب نمى كند و عضو اتحاديه اروپا نخواهد شد. وزير خارجه فرانسه گفت: گفت وگو تا حدود ۱۰ سال آينده ادامه خواهد داشت و برخى تنش ها از جمله رابطه تركيه و قبرس بايد حل و فصل شوند. گرهارد شرودر صدر اعظم آلمان نيز روز سه شنبه از توافق اتحاديه اروپا با آغاز مذاكرات با تركيه براى پيوستن اين كشور به اتحاديه مزبور استقبال نمود و گفت: اين موضوع فرصتى فراهم آورده تا نشان داده شود كه ارزش هاى اسلامى و اروپايى مى توانند توامان وجود داشته باشند. شرودر كه از حاميان سرسخت پيوستن تركيه به اتحاديه اروپا محسوب مى شود از توافقى كه روز دوشنبه در لوكزامبورگ حاصل شد ابراز مسرت نمود و در بيانيه اى گفت: حالا به عهده تركيه است كه مسير اصلاحات را طى كند به طورى كه امكان پيگيرى مذاكرات براى پيوستن تركيه به اتحاديه فراهم شود. وى در عين حال هشدار داد كه مذاكرات مزبور دشوار و طولانى خواهد بود اما متذكر شد كه دو طرف بايد براى رسيدن به هدف عضويت تركيه كار كنند زيرا تحقق اين موضوع به نفع همه كشورهاى منطقه است. شرودر گفت: وجود تركيه اى كه نشان دهد اسلام و ارزش هاى اروپايى مى توانند در كنار يكديگر قرار گيرند كمك شايانى به ثبات و امنيت اروپا و فراتر از اين قاره خواهد نمود.


بي مورد نخواهد بود کمي بر پيشينه تاريخي و جغرافيای ترکيه مکث گردد

معرفي کشورترکيه 

 

جمهوری ترکيه در نقطة تلاقی سه قارة آسيا اروپا و آفريقا جای گرفته و در شرق با گرجستان ،ارمنستان، آدربايجان،  در غرب با بلغاريا و يونان ودر جنوب با سوريه و عراق هم مرز است بيشتر اين محدوده مرزها بر اساس توافقنا مه هائی که بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی به امضا رسيده اند مشخص ميشوند . ترکيه به عنوان يکی از گذرگاه های اشاعة فرهنگ ترکهای آسيائی به مغرب زمين ودر عين حال پنجره ای برای مشرق زمين محسوب می گردد . موقعيت سه دريای مديترانه  سياه و اژه در اطراف ترکيه آنرا در عين حال بعنوان کشور همسايه تمامی جهانيان در آورده است .  ترکيه با اين سواحل طويل و خصوصيت ارتباط بين قاره ای از دير باز بعنوان مرکز تجارت  قبول شده است . ترکيه عضو پيمان د فاعی آتلانتيک شمالی ( ناتو) بوده ودر عين حال نيز برای توسعة ارتباط اقتصادی چند جانبه ما بين کشورهای مسلمان نقش مهمی بر عهده گرفته است . مساحت جمهوری ترکيه 814578 کيلومتر مربع بوده و سه در صد آن در قارة اروپا قرار گرفته است . به 97 در صد از ترکيه که در قارة آسياست آناطولی می گويند .  عرض کشور مستطيل شکل ترکيه بطور متوسط 550 کيلومتر  و طول آن يعنی راستای شرق به غرب اش در حدود 1500 کيلومتر می باشد .شرقی ترين نقطة ترکيه مرز مشترک آن با شهرنخيچوان آذربايجان و ايران بوده و غربی ترين نقطه اش دماغة   آولاکا د ر گوکجه آدا می باشد .همچنين شمالی ترين نقطه  İNCE BURUN استان  SİNOP و جنوبی ترين نقطه اش نيز روستای BEYSUN در استان  HATAY می باشد .جمعيت جمهوری ترکيه بر اساس سر شماری سال 2000بالغ بر 68 ميليون نفر است . از نظر توزيع جمعيت مناطق جغرافيائی مختلف ترکيه ويزگی خاصی دارند .قريب نيمی از جمعيت ترکيه در مناطق ساحلی آن زندگی می کنند در حاليکه مناطق داخلی تقريباً کم جمعيت بحساب می آيند . از سال 1950 به بعد تر کيه سياست تشويق افزايش جمعيت را کنار گذاشته و به نظام کنترل جمعيت پرداخت.

بافت جغرافيائی ترکيه

 

ترکيه بدليل موقعيت جغرافيائی خاص خود بعنوان مرز مشترک سه قاره مهم جهان ، در طول تاريخ بارها شاهد مهاجرت توده های انسانی عظيمی گشته است. سرزمين آناطولی که مهد شکل گيری تمدنهای بيشماری شده همانند بوته ای ضمن حفظ هويت خود تلفيقی از اين فرهنگ و تمدنها را بوجود آورده است . مساحتی بالغ بر 780580 کيلومتر مربع از ترکيه که بخش بسيار بزرگی از آن جزو منطقة  جنوب غربی  آسياست در قارة اروپا جای دارد  . ترکيه به هفت منطقة جغرافيائی کرانه دريای سياه ، مرمره، اژه ، مديترانه ،آناطولی مرکزی ،آناطولی شرقی ، آناطولی جنوبشرقی و 80 استان اداری تقسيم می گردد.

خصوصيت اقليمی  ترکيه

 

ترکيه به خاطر موقعيت جغرافيای خاص خود دارای اقليمی معتدل است . بدليل وجود سلسله کوههائی به موازات سواحل دريا های اطراف ؛ تنوع اقليمی ملموسی بين مناطق مختلف تر کيه وجود دارد . مناطق ساحلی  ترکيه  دارای اقليمی معتدل تابستانهای گرم و زمستانهای سرد و کم بارش را سپری مي نمايد و بر خلاف آن مناطق  مرکزی فلات  آناطولی  تابستانهای گرم و زمستانهای سردی را سپری می نمايد .                                                                                  

   زبان مردم ترکيه

 

  • ترکی  زبان مادری 90 درصد مردم ترکيه را تشکيل می دهد . از ميان ديگر زبانهای رايج در ترکيه می توان به زبانهای کردی و قفقازی نيز اشاره نمود . علاوه بر اينها قريب 70 زبان ، لهجه ، و گويش ديگر همانند عربی ، يونانی ، لادينو ، وارنهی نيز در ترکيه رواج دارد . زبان ترکی ترکيه تنه اصلی  زبان اورال -  آلتائی بوده و شاخة جنوب غربی تکامل يافتة جوامع ترک زبان را تشکيل می دهد.  جوامع ترک زبان در طول تاريخ از آسيای ميانه   به سمت شرق، شمال شرقی و به خصوص مغرب زمين گسترش يافته اند . با قبول دين اسلام از طرف ترکها ، تاثير زبانهای عربی و فارسی بر زبان ترکی مسجل تر گشت . تقريباً در پايان قرن نوزدهم لهجه های مختلف زبان ترکی همانند ترکی آذربايجانی ، ترکی قزاقی و ترکی ِ ترکيه شکل اصلی خود را گرفتند . زبان ترکی امروزه ما بين  4000زبان گويا در جهان ، هفتمين زبان از نظر جمعيت متکلم محسوب می گردد . امروزه بيش از 250  ميليون انسان جهان به زبان ترکی صحبت ميکنند . ترکها از قرن هشتم ميلادی به بعد الفبای بسياری همانند گوک ترک و اويگور  UYGUR   ،عربی و لاتين را مورد استفاده قرار داد ه اند .  بعد از تشکيل دولت جمهوری ترکيه و انسجام وحدت ملی به ويژه بين  سالهای 1923 الی 1928 مسئلة استفاده از کدامين الفبا مطرح بود . مصطفی کمال آتاترک موسس جمهوری ترکيه که معتقد بود ترکيه نوين برای نيل به سطح تمدن معاصر بايد از فرهنگ مغرب زمين نيز الهام بگيرد  در اين راستا بسال 1928 استفاده از حروف لاتين را بجای الفبای عربی مطرح ساخت . استفاده از اين حروف با سيستم فونتيک زبان ترکی کاملاً هماهنگی دارد.  انقلاب الفبا با تاسيس انجمن  تحقيق و تفحص زبان  ترکی بسال 1932 توسط  آتاترک بمنظور ساده تر  ساختن  آن ادامه يافت . اين جمعيت که مدتی بعد نام موسسة زبان  ترک را بخود گرفت  زبان ترکی را  از کلما ت عربی فارسی و غربی پاک ساخته است . ساده تر ،غنی تر و زيبا تر ساختن زبان ترکی در ميان وظايف موسسة نامبرده قرار دارد.  ميزان با سوادان در سال 1932 قريب 35 درصد بود ه و امروزه اين ميزان بالغ بر 80 درصد مي باشد  اين الگو شايد مهمترين دليل پيروزی انقلاب الفبای آتاترک کبير باشد ...

ريشه هاي زبان ترکی

 

زبان سند هویت هر ملتی است . سندی که اثبات آن تبلور ذات هر ملتي است. در واقع موجودیت هر ملتی در این کره خاکی نشانگر حضور زبانی اوست. زبانی که مورد تکلم واقع می شود از طریق اصوات، هجاها و آثار مکتوب سند زنده ای بر جای می- گذارد، سندی که جزیی از میراث بشری است و بر همه انسانهای فکور است که از موجودیت ، حق حیات و فضای تنفسی آن زبان در ابعاد گوناگون مدافعه نمایند.  این سند در وجود فیزیکی و آثار معنوی میلیونها انسانی حک شده که به آن زبان سخن میگویند.بنابراین رسمیت هر زبانی را نه حاکمان، بلکه خود ملتی که به آن زبان لب می گشایند، تعیین می کنند. پس به سخنی، هر زبان برای ملت صاحب زبان رسمی است. زبان ضمنا آ ئینه ای است که هر ملتی خود را، در گذرگاه تاریخ، در آن مشاهده می کند. این سند زنده در آئینه تاریخ جهان می درخشد هر چند که عده ای بخواهند این سند و این آئینه را مخدوش  و تیره  ببینند.  زبان هیچ ملتی در عرف بین الملل نیازی به اثبات ندارد، بزرگترین دلیل وجودی هر زبانی حضور ملتی است که به آن زبان تکلم می کنند و با این طریق کاروان تمدن  بشری را غنا می بخشند، خواه این متکلمین زبانی میلیونی باشد یا کمتر. کمیت در عرصه موجودیت زبانی زیاد مورد اختلاف نیست. زبان ها با تفاوتهای خویش موزائیک زیبائی از ملل و نحل در جهان پدید آورده اند، جهانی که در مواردی قدرتمندان بر آن شده اند این سند هویت و این آئینه زلال بشری را مکدر کنند. زبانی که نه فقط کدهای بیجان و حرفهای قراردادی الفبا، که روح و روان مردمی را در یک مقطع تاریخی نشان می دهد. این همان زبانی است که من با آن بزرگ شده ام، زبانی که ترنم کننده آمال و آرزوهای یک ملت اصیل است. خوب این زبان چیست و زبان چه جایگاهی در جامعه بشری دارد؟ اما قبل از همه، .در همین ابتدا باید به فهرستی از فاکتها و حقایق اشاره شود تا خواننده دقیق با برخی از بد یهییات زبانشناسی آشنا شود. - زبانها در عین تفاوتهای ریشه ای از مشابهتهای زیادی برخوردارند. - زبانها از نظر ساختاری در گروههای مشابه طبقه بندی میشوند. - زبانها همواره در طول زمان در داد و ستد بوده و متاثر از یکدیگر بوده اند. -  برخی از زبانها به سبب تهاجمات استعماری و فقر فرهنگی در معرض نابودی قرار دارند.    -  علی رغم اختلافات عجیب و قریب بین زبانها و کدهای آنها، زبانها به تعبیری از  ساختار واحدی  برخوردارند. - زبان هیچ ملتی برتر و یا پستتر نیست، و این قدرتهای فائقه اقتصادی و یا امپراتوریهای مالی است که سبب فراموشی ویا به حاشیه افتادن زبانها میشود.و این کار با کوچهای اجباری یا اسکانهای ناشی از شرایط  ناخواسته حاصل می گردد. - زبانها در خانواده های زبانی طبقه بندی می شوند و اعضا هر خانواده زبانی شاخه ای از درخت زبانشناسی بشری است.  قبل از همه، در ریشه شناسی زبان  باید توجه نمود که تمام زبانهای دنیا در مسیر زندگی بشری و تاریخ او، از پیچ و خمهای فراوانی گذشته و از دوران قبل از کتابت و الفبا عبور کرده ، تا امروز رسیده اند. با توضیح بیشتر، زبانهایی که قدرت انطباق با شرایط  زمان داشته و از تهاجمات ضد زبانی گریخته اند، تا امروز  حضور خود را به اثبات رسانده اند.  در این رهگذر انسانهای باستان بنا به شرایط ز یستی خود، هر کدام  به شکل ویژه ای  از زبان و کتابت و نوشته ، منطبق با وضع زیستی خود، استفاده کرده است.  برای مثال، ملتهایی که در زندگی کوچ نشینی بوده اند، فن کتابت و زبان آنها به سبب کوچهای مداوم و درگیریهای  خشن برای دسترسی به مراتع، دستخوش تغییر بوده و قضاوت علمی در مورد ریشه زبانی آنها مشکل به نظر می رسد.   برای مثال، زبان انگلیسی امروزی که حدود یک میلیارد مردم جهان به آن آشنائی دارند، حدود شش سده پیش  به نوعی کتابت میشد که آثار آن زمان برای خواننده معمولی امروزی نامفهوم است. بنابر این بهتر است به ریشه کل زبان بشری اشاره شود و نظر دانشمندان معاصر و پژوهشگران جدید آورده شود تا اینکه در ریشه شناسی زبان ترکی  نیز تامل علمی به عمل آید.  در زمینه ریشه شناسی زبان ترکی  نظرات متفاوتی ابراز شده است و گاهی ضد و نقیض. واین برخوردها سبب شده که ذهن عامه نسبت به آن در ابهام قرار گیرد.  زبان ترکی، که یکی از شاخه های آن در آذربایجان مورد تکلم واقع میشود، همانند سایر زبانهای مرسوم در جهان، زبانی است که ساختار قانونمند دستوری خود را دارد و تا کنون آثار ماندگاری به این زبان چاپ شده است.  زبان امروزی ترکی که مردمان بسياری  به آن صحبت می کنند، شاخه ای از خانواده  بزرگ زبانهای ترکی Turkic languages”   است خود این خانواده نیز در طبقه بندی زبانها، از زبانهای زیر خانواده گروه زبانهای آلتائیک Altaic شناخته میشود. "خانواده زبانهای ترکی اشتراکات خیلی نزدیکی به یکدیگر نشان می دهند. این همانندی  در عرصه آواشناسی، مورفولوژی (تحولات لغوی) و ساختار نحوی آنهاست. در بین این زبانها تنها زبانهای چوواش، خلج، و یاکوت با دیگر خانواده زبانهای ترکی تفاوت قابل توجه دارند. نزدیکترین سوابق این زبانها در کنار رودخانه اورخون در مغولستان و نیز دره رودخانه یئنی سئی در روسیه مرکزی و جنوبی وجود دارند که به قرن 8 برمیگردد." برای نشان دادن خانواده زبانهای ترکی و درک ریشه های زبان ترکی  اینجا عین ترجمه طبقه بندی زبانها از دید زبانشناسان معتبر آورده میشود. جالب اینجاست که بیشتر عالمان زبانشناسی تاریخی در این مورد هم نظرند: زبانهای ترکی با توجه به ریشه های تاریخی، معیارهای جغرافیایی و اصول زبانشناسی به شاخه های زیر تقسیم میسوند: -  زبانهای اوغوز یا زبانهای جنوب غربی که شامل زبانهای ترکی عثمانی، قاقوزGagaus، ترکی (آذربایجان)،  ترکمن،  و ترکهای خراسان." در این طبقه بندی به لحاظ توجه به اشتراک زبانها از نظر موقعیت جغرافیایی جایگاه زبان ترکی امروزی آذربایجان ایران نیز مشخص می شود. - زبانهای قبچاق یا زبانهای شمال غربی: این شاخه شامل زبانهایی از خانواده زبانهای ترکی است که عبارتند از زبانهای قازاک، قره قالپاک، نوقای، تاتار، و باشقیر، لهجه های سیبری غربی، تاتارهای کریمه، کوموک، کاراچای، بالکار و کاراایت.Karaite” - شاخه جنوب شرقی یا گروه اویغور چاغاتی uyghur chagati”  “که در برگیرنده زبانهای اوزبک، اویغور، اویغور زرد، و سالار Salar”  “با ریشه اوغوز. - گروه شمال شرقی یاسیبریایی  شامل زبانهای یاکوت  Yakut(ساخا)، دولقان “Dolgan”، آلتای، خاکاس ، شور  Shor تووان Tuvan ، و توفا (.( Tofa - زبان چوواش که زبان منطقه ولگاست. - زبان "خلج"  khalaj) )  . "زبانهای ترکی به چندین شاخه و شعبه تقسیم می شوند که ترکی آذربایجانی به گروه غربی خانواده زبانهای ترکی وابسته است. منابع اصلی زبانهای منسوب به شاخه غربی خانواده- های ترکی و از آن جمله زبان آذربایجانی عبارت میباشد از: زبانهای قبایل و طوایفی که به نام های ساک- سکیف- سکا، گاس، گاسبی، گاسیت، خزر، سابیر، سووار، هون، گوی ترک، تورک غز، اوغوز، قبچاق، و... شناخته شده اند. اینان در سده های پیش از میلاد و نیز در نخستین هزاره میلادی در اطراف دریای خزر مسکن گزیده اند. زبان آذربایجانی نیز به مانند سایر زبانهای وابسته به گروه غربی تحت تاثیر حوادث اجتماعی-تاریخی پیچیده ای به صورت زبان واحد خلق تشکل یافته است. دلیل عمده ای که زبانشناسان تاریخی می آورند که زبانهای ترکی از خانواده زبانهای هند و اروپایی نیستند، توجه به ساختار هجایی و آواشناسی این زبان است. البته اشکال دیگر دستور و نحو زبان ترکی  نیز نشانگر این است که این زبان خود استقلال زبانی دارد. تفاوت و در واقع  خصیصه بارز زبانهای ترکی در کمیت حروف صدادارست. وجود نه صدادار به این زبانها "هارمونی هجایی"(7) می دهد که در زبانهای" دری" (پارسی) نیست. علاوه نوع پیچیده پیشوندها و پسوندها نیز نشان می دهد که ساختار زبان ترکی و ظرفیتهای آن با زبانهای هند واروپایی متفاوت است. مثال ,واژه کول (خاکستر) کول-لر(خاکسترها)، کول-لر-ی (خاکسترهایش) و واژه قول (برده) قول-لار (برده ها)، قول-لاری (برده هایش) نشان می دهد چه هماهنگی و هارمونی در زبان و نوع تلفظ واژه های صدادار وجود دارد. به هارمونی صداها در پسوند"لر" "لری" و نیز "لار" و لاری" توجه کنید، با مقایسه این نوع هارمونی مصوتها  می توانید پی ببرید که در زبان دری فارسی این امکان گردش هجایی وجود ندارد.  این که شکل گیری کامل فرم زبان ادبی ترکی  چه زمانی بوده، اطلاع دقیقی نداریم،اما کتیبه های اورخون  یئنی سئی یا یئنی سو را میتوان نام برد که ترکیب دستوری واژه ها و صوت شناسی کلمات موجود نشان می دهد که این سند از قدمت بیشتری برخورداراست. با این حال اکثر منابع بر آنند که زبان های شکل یافته خانواده ترکی بیشتر از قرن هشتم میلادی  آغاز شده است. در این مورد زبانشناسان با توجه به نوع زبانهای ترکی، تکامل هر کدام را به قرون مختلف نسبت می دهند. زبانهای ترکی آسیای میانه قرن هشتم شکل میگیرند، حال آنکه شکل گیری زبان ادبی "اویغوری" را ما بین قرون نه تا چهارده می دانند. &nb

   مصطفی کمال آتاترک

 

مصطفی کمال بسال 1881 در سلانيک چشم بجهان گشود .  پدراو  عليرضا افندی و مادرش زبيده خانم  نام داشتند . مصطفای کوچک بهنگام تحصيل در مدرسة ابتدائی پدرش را از دست داده و مجبور گرديد تا بهمراه مادر و خواهرش راه روستای مادريش را پيش بگيرد .او بعد از چند ماه اقامت در روستا به سلانيک نزد خاله اش بازگشته و ديری نپائيد که در مدرسة نظام نامنويسی و تحصيل را از سر گرفت . مصطفی در اين مدرسه از طرف آموزگارش کمال خوانده شد . مصطفی کمال سپس وارد دبيرستان نظام شهر ماناستر گرديده  و با موفقيّت از آن فارغ شد .او بعد به استانبول آمده و بتاريخ سيزدهم مارچ سال 1899 وارد مدرسه حرب و سپس  آکادمی جنگ گرديد. مصطفی کمال بتاريخ يازدهم جنوري سال 1905  از اين آکادمی نيز فارغ التحصيل شد . او که بسال 1906 به سوريه اعزام گرديده بود بهمراه دوستانش مخفيانه انجمنی   بنام جمعيّت حريّت و وطن تشکيل داد. مصطفی کمال در خلال جنگ امپراتوری عثمانی با ايتاليا بسال 1911 داوطلبانه عازم ترابلس غرب شده و در دفاع از درنه و توبروک شرکت جست . او بعد از ايفای نقش موفقی در خلال جنگ بالکان بين سالهای 1912-1914 بعنوان مستشار نظامی در صوفيّه منصوب گرديد . ديری نپائيد که آتش بی امان جنگ جهانی اوّل زبانه کشيده و مصطفی کمال اينبار بعنوان فرمانده گروه آنافارتالار بسال 1915 عهده دار وظيفه ای خطير گشت . در همين اوان نيروهای ائتلافی در تنگة چاناک قلعه نيرو پياده کرده و مصطفی کمال با نبوغ نظامی فوق العادة خود موفق گرديد تا آنها را شکست بدهد . در اين جنگ تاريخی او از ناحيّة سينه مورد اصابت ترکشی قرار گرفت ولی ساعت جيبيش که مانع عبور گلوله آتشين شده بود جانش را نجات داد . مصطفی کمال بعد از انجام خدمات نظامی بسياربا امضای  متارکه نامة جنگ جهانی اول به استانبول بازگشت . بعد از امضای قرارداد صلح مندرس دول ائتلافی يعنی فرانسه ،انگلستان و ايتاليا با طرح بهانه های متعدد وارد استانبول شدند . آدانا از طرف فرانسويان ،اورفا و ماراش توسط انگليسيها ، قونيه و آنتاليا نيز توسط ايتـاليائيها اشغال گرديد .تقريباً همه جای مام وطن ترک از طرف بيگانگان اشغال گرديده بود .در اين ميان با رضايت و حمايت دول غربی يونانيان  بتاريخ پانزدهم ماه مي سال 1919 وارد منطقة اژه و مرکز آن يعنی ازمير شدند . در اين شرايط نامطلوب مصطفی کمال تصميم گرفت تا بهمراه تعدادی از دوستانش عازم آناطولی گردد . او و همرزمانش سرانجام موفق گرديدند تا بعد از مسافرت دريائی خطرناکی با کشتی باندرما روز 19 مي پا بخاک سامسون بگذارد . اين روز بعنوان سرآغاز تاريخ جنگ استقلال قبول ميگردد . بعد از اين وقايع تشکيل کنگره های ارضروم و سيواس اهداف  حرکت استقلال طلبانه را  تحقق  بخشيده و رهبری آنرا به مصطفی کمال واگذار شد  .عليرغم اشغال استانبول از طرف نيروهای بيگانه، مصطفی کمال روز بيست و سوم اپريل سال 1920 مجلس ملّی کبير ترکيّه رادر انقره  تشکيل داد  و کابينه ای  موقت برای امور اجرائی بنا گذاشت .   مجلس ملّی کبير ترکيّه او را بعنوان رياست مجلس و کابينه انتخاب نمود .در همين ميان يونانيان با استفاده از وضعيت مغشوش کشور بسوی بورسا و اسکی شهير حرکت نمودند . روز دهم جنوري سال 1921 نيروهای دشمن توسط حرکت جالبی از سوی عصمت ايننو شکست سنگينی متحمّل گرديدند . يونانيان روز دهم جولاي سال 1921 با پنج لشکر خود حملة وسيعی در ساکاريا آغاز کردند . جنگ بزرگ ساکاريا که از 23 اگست بی وقفه تا 13 سپتامبر ادامه يافت سرانجام با شکست حزين دشمن  به نقطة پايان رسيد . مجلس ملّی کبير ترکيّه بعد از جنگ مصطفی کمال را مفتخر به دريافت رتبة مارشالی نمود . تقويم  سپيده دم بيست و ششم اگست را نشان ميداد که مصطفی کمال فرمان حمله را صادر کرد .روز نهم سپتامبر سال 1922 نيرهای دشمن اشغالگر به دريا ريخته و نابود گرديدند. بدين ترتيب جنگ استقلال ترک برهبری مصطفی کمال پاشا به نتيجه رسيده بود . با امضای قرارداد صلح لوزان بتاريخ 24 جولاي سال 1923 تمامی ملل جهان ديگر موجوديت دولتی  نوپا در ترکيّه را  قبول داشتند . مصطفی کمال روز بيست و نهم اکتبر سال 1923 چهارچوب اين دولت نوين را جمهوری اعلام کرد .جمهوريت گرائی ،خلق گرائی ، لائيسيزم ( جدائی دين از سياست )، انقلاب گرائی ، ملّی گرائی و دولت گرائی شش اصل  ديدگاه آتاترک را تشکيل ميدهند .  مجلس ملّی کبير ترکيّه با تصويب قانونی بتاريخ شانزدهم جون سال 1934  لقب آتاترک يعنی پدر ترک را باو بخشيد.  آتاترک ساعت نه و پنج دقيقه صبح دهم نوامبر سال 1938 در نتيجه بيماری کبدی درگذشت ...  او برای هميشه در قلب انسانها جاودان باقی خواهد ماند .آتاترک بعنوان يک فرمانده پيروزيهای چشمگيری بدست آورده ،بعنوان رهبری مردمی توده ها را تحت تأثير قرار داده ،بعنوان يک دولتمرد نظامی نوين طرح نموده و سرانجام بعنوان يک انقلابی به تحولاتی ريشه دار در زمينه های اجتماعی ،فرهنگی ،سياسی و حقوقی جامه عمل پوشانده است . تاريخ از او بعنوان فرزند با شرف ترک ياد کرده و در ميان بزرگترين رهبران جهان جای داده است ...

قانون اساسی ترکيه

 

اولين قانون اساسی ترکيه بسال 1876 يعنی در دوران امپراطوری عثمانی تدوين گرديد قانون اساسی دوم که بسال 1921يعنی در خلال جنگ جهانی رهائی بخش ملی تهيه و تدوين گشت در واقع بر اسا س شرايط لازمة جنگ تنظيم شده بود . در جمهوری  نوين ترکيه سه قانون اساسی بسالهای1924،1961،1982، تهيه و تدوين شده است. همانند تمامی کشورهای مدرن و معاصر  جمهوری ترکيه نيز اصل تفکيک قوه های دولت را رعايت می کند. قانون اساسی اول جمهوری ترکيه که مقارن سال 1924 می باشد حاکميت را بدون قيد و شرط از آن ملت د انسته و قدرت اجرائی آنرا به مجلس ملی کبير تر کيه می بخشد .ارکان حقوقی ما فوقی که هماهنگی و تبعيت تصميمات قانونی مجلس ملی کبيراز قانون اساسی را کنترل می نمايد ،دادگاه قانون اساسی ترکيه نام دارد   . خلق ترکيه حاکميت خود را با استفاده آزاد از حق رای در انتخابات نشان می دهد ؛ اين قدرت از راهی غير مستقيم توسط قوه های قضا ئيه ،مجريه ،ومقننه کشور اجرا می شود .صلاحيت قانون گذاری از آن مجلس ملی کبير ترکيه بوده و غير قابل تعويض است . صلاحيت قوه مجريه به عهدة رئيس جمهور و کابينة وزيران مربوط می شود که در چهار چوب قانون اساسی انجام وظيفه می نمايد .صلاحيت اداره کرد قوةقضائيه نيز در اختيار دادگاههای تر کيه می باشد . اصل دولت مبتنی بر حقوق در تر کيه اساس تفکيک قوه های مختلف را مطرح می سازد. اين اصل دموکراتيک برتری حقوق در چهار چوب دولت و جامعه را فراهم می سازد. قانون اساسی ترکيه دارای مفاد ی است که غير قابل تغيير بوده  و حتا پيشنهاد برای تغيير آن نيز امکان ندارد. مفاد شکل جمهوری دولت ترکيه ،اصول اساسی چهار چوب دولت بافت متحد دولت ،شکل پرچم ،مارش استقلال بعنوان سرود ملی ترکيه ،زبان اصلی ترکيه و اصل پايتخت بودن انقره جزو ماده های غير قابل تغيير قانون اساسی ترکيه هستند .  رئيس جمهوری ترکيه صلاحيت دارد تا قوانينی پيرامون تغييرات در مفاد قانون اساسی را که توسط مجلس ملی کبير  تصويب شده رد کرده  و برای رفراندوم تقديم آراء مردم نمايد. 

اوضاع اقتصادی ترکيه

 

ترکيه برای کاهش نرخ تورم اوايل سال 2000 و تحقق دوباره نرخ رشد ، برنامه اقتصادی پرشمولی را در پيش گرفته است . دراين برنامه اقتصادی علاوه بر اجرای سياست مالی بسيار منظم و انجام رفورمهائی زيربنائی سعی ميگردد تا نرخ تورم پائين کشيده شده و نرخ ارزهای خارجی نيز در چهارچوب خاصی تحت کنترل قرار بگيرد . در راستای تحقق و انجام برنامه مورد بحث ، شکاف اتلاف بودجه ادارات دولتی محدودتر گرديده و در زمينه اصلاحات زير بنائی گامهای مهمی برداشته  ميشود . در اين چهارچوب بعنوان مثال سيستم تامين بيمه های اجتماعی که بعنوان يکی از شکافهای دولتی محسوب ميشد دوباره تنظيم گرديد .در بخش زراعی اولين گام برای حمايت مالی برداشته شده و بهره ديون بر اساس منبع آن اصلاح شد . در پايان رفورم بخش مالی مؤسسه تنظيم و کنترول بانکداری بهمراه اصلاحات بخش مذکور تحت نظارت يک نهاد مستقل درآمد .

انرژی وصنعت در ترکيه

 

ترکيه در مصرف انرژی از زغال سنگ ، لينيت، نفت ، گاز طبيعی ، بخش ژئوترمال و هيدروکسيت ، هيزم انرژی خورشيدی و فضولات حيوانی بعنوان منابع اول انرژی استفاده مينمايد . انرژی الکتريکی و کک نيز جزو دومين منبع انرژی ترکيه بحساب ميآيند . برای استفاده از انرژی اتمی فعاليتهای وسیعی در دست اقدام است . ترکيه بعد از سال 1963 با طرحهای پنجساله اهداف افزایش نرخ رشد و صنعتی شدن  را دنبال ميکند .استراتژی صنعتی شدن و سیاست اقتصادی کشور قبل از سال 1980 و بعد از آن اختلافات فاحشی با هم دارند .تثبیت برنامه اقتصادی بتاریخ بیست و چهارم جنوري سال 1980 و سیاستهای متعاقبش در زمينه های اقتصادی و صنعت ، تحولات ریشه داری را بدنبال آورد . بعنوان مثال در زمینه های پولی ، مالی ،تجارت خارجی و بخش ارز تغییرات بزرگی انجام گرفته و سیاست بخش صنعتی قالبی برون گرا و متکی بر اصل صادرات بخود گرفت . بعد از سال 1980 حمایت از بخش صنعتی تمرکز خط تولید را افزایش داده و سرمایه گذاری خارجی تشویق گردید .در این چهارچوب همچنین واردات مواد حد واسط و ابزار نیز در مقياس وسيعی تسهيل گرديد .ديگر تکنولوژی نوين و فصل بازاريابی مدرن در داخل کشور به سهولت در دسترس قرار گرفت . بعد از نيمه دوم دهه 1980 کابينه های وقت ترکيه برای تسهيل و تسريع سرمايه گذاريهای زيربنائی و تامين هر چه بهتر احتياجات اصلی مدلی بنام بساز ، بکار ببند  ،  واگذار کن را بجريان انداختند .در اين راستا بخش بانکداری نيز مدرنتر گشته و تسهيلات فراوانی را در اختيار بخش صنعتی گذاشت .همچنين بخش ترانسپورت و خدمات اطلاعاتی نيز بهبود يافته و از اهميت بيشتری برخوردار گرديد .

زراعت  ، جنگلداری ومعادن در ترکيه

 

ترکيه بخاطر موقعيت جغرافيائی وشرايط اقليمی خود برای کاشت و توليد مواد محصولات زراعتی کشوری مناسب بوده  و به ويژه  در تامين مواد غذائی جزو نادر ممالکی است که به خودکفائی کامل رسيده اند . افزايش توليد محصولات زراعتی مخصوصا با برنامه رشد اقتصادی سال 1963 آغاز گرديد . فعاليت مثبت بخش خصوصی کشور در توليد بذر بعد از سال 1990 نقش بسيار مهمی در افزايش باردهی محصولات نباتی داشته است .حمايت مالی دولت از فعاليتهائی پیرامون تکنيک آبدهی و تقويت خاک ، تسهيلات بسياری در اختطار زارعان ميگذارد . بعنوان مثال طرح عمران و آبادانی جنوبشرقی آناطولی که با نام اختصاری گاپ شناخته ميشود توسط پروژه های آبياری خواهد توانست بالغ بر 2 ميليون هکتار زمين زراعی را مشروب سازد . بعد از اصلاحات 1980 بخش زراعی کشور نيز در موازات بخش صنايع توسعه يافته و با استفاده از تکنولوژی مدرن و ديدگاه مديريتی جديد موفق شد تا سطح صادرات زراعی را در سال 1998 به پنج ميليارد دالر برساند . همچنان درصد از خاکهای ترکيه تحت پوششی جنگلی قرار دارد . با اين وجود منطقه ای که جنگلهائی حاصلخيز ، پربار و مشخصه را دارا ميباشند ،کم وسعت هستند . بخش دولتی و خصوصی ترکيه در بخش جنگلداری همه ساله 29 ميليون متر مکعب چوب توليد مینمايند .بالغ بر 68 درصد اين مقدار بعنوان هيزم اجاق مورد استفاده قرار ميگيرد . روي همرفته ترکيه از نظر رگه های معدنی ، تنوع و تداوم معادن موجود کشوری بس غنی است . امروزه در ترکيه بيش از 53 نوع ماده و مينرال مختلف استخراج ميگردد . بخش دولتی در زمينه استخراج سوختهای مينرال و فلزات حرف اول را زده و بخش خصوصی بيشتر به استخراج و توليد مينرالهای صنعتی ميپردازد .   در اين راستا بايد گفت ترکيه ساليانه بالغ بر دو و نيم ميليون تن ذغال سنگ استخراج ميکند . تقريبا در تمامی گوشه و کنارهای ترکيه معادن لينيت وجود دارد .

 

استانبول

 

تاريخ استانبول با موقعيت جغرافيائی آن همراستا ست .با کشف آثاری در خلال کاوشهای باستان شناسی سالهای 1942 الی 1952 تعلق قدمت اسکان در اين شهر به هزارة سوم تخمين زده ميشود . هستة اصلی استانبول امروزی را ساکنين اولية آن يعنیTRAKها تشکيل می دهندکه در جنوب خليج اسکان گزيدند.بدنبال آنها فنيقی ها که بر خلاف اين اقوام هندو اروپائی اصالت سامی داشتند.در KADIKÖY امروزی جای گرفتند . در سال 658 قبل از ميلاد قافله ای از شهر MEGARA در يونان باستان به استانبول آمده ودر دماغة سارای بورنو سکنی گزيدند .در قرون بعدی اين شهر زيبا کم کم به مرکزی بندری و تجاری تبديل گشت . کنستانتين امپراتور روم بسال 325 ميلادی تصميم گرفت که شهری جديد و عظيم تری بنا نمايد . ديری نپائيد که اين شهر نه پايتخت روم بلکه پايتخت جهان محسوب شده و جمعيتی بالغ بر دوصد هزار نفر يافت . وقتی امپراتوری  روم بسال 395 ميلادی به دو بخش تقسيم گشت استانبول نيز مرکزيت روم شرقی را بر عهده گرفت . استانبول در زمان حکمرانی JUSTİNİANUS بسدة ششم ميلادی جمعيتی بالغ بر يک ميليون داشته ،و بزرگترين شهر جهان محسوب می گرديد .آتيلا رهبر ترکهای هون بسال 447 تا بيوک چکمجه  امروزی آمد ولی دولت بيزانس را به خراج بسته و باز گشت .در مورد اولين آشنائی ترکها با استانبول بايد گفت ترکهای آوار بسال 626 شهر را به محاصرة  خود در آوردند. دولت بيزانس علاوه بر اين خطرات با ساسانيان نيز دست و پنجه نرم کرده ودر مقابل هيچکدام سر تعظيم فرود نياورد. با ظهور اسلام ،استانبول بعنوان يکی از اهداف اصلی حملات اعراب در آمد ، محاصرة اين شهر بسال 668 از طرف اعراب و به فرماندهی يزيد ابن معاويه صورت گرفت. باوجود گذشت هفت سال و انجام محاصره های  متعدد توسط اعراب ،استانبول سقوط ننموده و مقاومت کرد . پرنس  Meslemeدوباره به سالهای 713 و 714 استانبول را به محاصره در آورد ودولت بيزانس را با سقوط مواجه ساخت .اين محاصره يکی از نقاط عطف تاريخ اروپا به شمار می رود .زيرا با سقوط دروازة مغرب زمين تمدن آن نيز در معرض خطر تخريب قرار می گرفت. خليفه هارون الرشيد بسال 781شهر را محاصره نموده ولی عقب نشينی کرد بعد از اين وقايع ترکهای بلغاربدفعات و در سال 813شهر را محاصره نمودند ولی باز نتوانستند حلقة مقاومت لجوجانة  بيزانسها را بشکنند . چند سال بعد ترکها ی سلجوقی بعد از پيروزی در جنگ مالازگرد تا محلةüsküdar ،يا همان کرانة آسيائی استانبول آمدند ولی نتوانستند به کرانة اروپائی راه يابند اروپائيان در 6 ام اپريل سال 1204 برای نجات استانبول از دست ترکهای مسلمان چهارمين لشکر کشی را انجام داده  و بسوی استانبول سوق يافتند . آنها در برابر زيبائی بی همتای اين شهر افسانه ای  درنگ نکرده و شهر را به تصرف خود در آوردند . در خلال اين به اصطلاح نجات ،استانبول صحنة چپاول و غارت اقوام اروپائی گشته و بخش عظيمی از ثروتش به غارت رفت  .امپراتوری بيزانس برای نجات شهر از دست غارتگران لاتين به مجادله پرداخته و آنها را از شهر فراری داد. در آن دوران نيز استانبول با نيم ميليون جمعييت يکی از بزرگترين شهرهای جهان محسوب مي شد بعد از تحولات امپراتوری بيزانس با ترکهای عثمانی رودر رو ماند .  در بهار سال1390 شهر برای اولين بار توسط يلدريم با يزيد نوه ارهان غازی محاصره گشت .او برای فتح استانبول کاملاً مصمم می نمود ولی لشکر کشی تيمور لنگ به آناطولی آنرا به تاخير انداخت. سالها بعد سلطان محمد دوم   ( محمد  فاتح) پسر سلطان مراد دوم استانبول را محاصره نموده و بسال 1453آنرا فتح کرد.امروز استانبول مرکز تجاری،تفريحي ترکيه محسوب گرديده و از جمله شهرهای ديدني گيتي مي باشد .

 

انقره

 

انقره پايتخت جمهوری ترکيه در مرکز آناتولی ميانی قرار گرفته است.انقره بدليل موقعيت مرکزی خود به ويژه در دوران حکمرانی سلجوقيان و عثمانيان با فروش پارچه هائی از جنس پشم بز بصورت يکی از مراکز تجاری وگذرگاههای قافله ها در آمده بود. بر جسته ترين و معروف ترين نقطة اين شهر آرامگاه پر احتشام آتاترک فقيد ،بنيانگذار جمهوری ترکيه می باشد. اين آرامگاه با شکوه که ساخت آن بسال 1953 پايان يافته است،سنتزی خاص از معماری مدرن ،قدرت و ظرافت هنر ترک را نمايان می سازد. قديمی ترين بخش شهر در داخل قلعة انقره قرار دارد.مسجد علاالدين در داخل قلعه که به زمان دوازدهم ميلادی تعلق دارد ،گر چه توسط عثمانيان مرمت گشته است ولی هنر نجاری بکار رفته در آن يکی از نمونه های زيبای دوران سلجوقيان را در ميان می گذارد. موزيم تاريخ تمدن آناطولی در بدستان که نزديک دروازة حصار انقره قرار دارد ،آثار با ارزشی از دوران پارينه سنگی / نوسنگی / تمدن خطی/ هيتيت ها / فريقی/ اورارتورها/ روميان را در دل خود جای داده است. مسجدARSLANHANEمتعلق به سدة سيزدهم و مسجد آهی الوان که به قرن چهارهم ميلادی تعلق دارند آثار با ارزش بيرون قلعه بحساب می آيد. حمام های دوران روميان باقيمانده از  قرن سوم / ستون julianاز قرن چهارم واز چهارم و معبد agustusدر اطراف قلعه قرار می گيرند .فرامين سياسی امپرا تور اگوست بصورت کتيبه ای در معبد مذکور انقره قرار گرفته و موقعيتهای اين امپراتور را منعکس می کند. در نزد يکيهای قلعه انقره يک آمفی تئاتر دوران روميان ، مسجد بايرام متعلق به قرن پانزدهم و آرامگاه او مشاهده می گردد. مسجد قوجا تپه انقره با اسلوبی همگون با معماری عثمانی ساخته شده است.

 تاريخچه :قدمت  اين شهر که در زمان گا لاتها آنکيرا ناميده می شده تا عصر حجر به گذشته باز می گردد.انقره در زمان هيتيتها و فريقی ها دارای اهميتی خاص بوده وبعد از استيلای کيمرها به حاکميت اسکندر کبير در آمده ودر زمان روميان نيز اهميت خود را حفظ نمود.

 

 

 

 

نقش زن درترکيه  

 

جوامع ترک همواره به زنان جایگاه والائی داده اند . دراولین دول و جوامع ترک اسیای میانه نیز حقوق زنان و مردان مساوی بوده است .در کنار خاقانهای ترک همواره همسرانشان که خاتون نامیده میشدند در اداره امور دولتی نقش مهمی ایفا میکردند .زنان جوامع ترک قدیم اسب سواری کرده ،کشتی گرفته و حتا در جنگها نیز شرکت میجستند . خانه جزو اموال مشترک زن و مرد محسوب شده  ، عفت و ناموس از اهمیت بسیاری برخوردار بود .  در دوران زمامداری عثمانیان زنان با وجود همراهی همیشگی با شوهرانشان در زمینه های اجتماعی ، حقوقی ،
استفاده از: شبکه هاي خبري ، فرهنگ وادبيات ترکي وهمسايه
October 10th, 2005



  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی